آداب و رسوم مردم بردسکن
در فرهنگ عامه مردم شهرستان بردسکن جشن و مراسم شادمانی و سرور فراوانی وجود دارد. جشن خواستگاری، جشن عقد خوانی، جشن عروسی، جشن به دنیا آمدن فرزند و نام گذاری او در روز سوم و دعوت از اقوام و آشنایان در روز هفتم تولد، جشن خرمن پس از جمع آوری محصول با مراسم ویژه و رقص چوب بازی همراه است. جشن ختنهسوری، جشن عید نوروز، جشن سده که معمولاً در شب دهم بهمن برگزار می شود و در شبهای زمستان نیز اقوام در منزل ریش سفید قبیله تجمع می کنند و داستانهای نجما، فرهاد و شیرین، عارف، سراج القلوب، امیر ارسلان، موش و گربه، طوطی نامه، محمد حنفیه، شاه عباس، سلیمان، پسر سقا، تنبل شاه عباس، حیدر بیگ، اسب پریزاد، هابیل و قابیل، موسی و فرعون، جنگ های حضرت علی(ع)، ضامن آهو، بهرام گور، یوسف و زلیخا، عاق والدین و ماجراهای کتاب طوفان را نیز نقل می کنند.
بزباش
نام غذای سنتی و سالم که با ایام سوگواری حضرت ابا عبداله در روستای تاریخی باب الحکم پیوندی دیرینه دارد. شبهای محرم پس از اتمام عزاداری سرور شهیدان کلیه اهالی با این حلیم مخصوص اطعام می شوند. این غذای خوشمزه و راحت الحلقوم تشکیل شده از گوشت گوسفند، حبوبات، ترشیجات محلی و ادویه آشپزان در این ایام با شوری بیسابقه آستین بالا میزنند و تهیه شام تکیه را بخشی از عزاداری می دانند. گوسفندانی که از ماهها قبل نذر مراسم شدهاند جلو هیئت سینه زنی ذبح میشوند و پس از سلاخی به آشپزخانه تکیه منتقل میشوند. گوشت پس از آب پز شدن توسط زنانی که در نظافت و بهداشت شهرهاند ریشریش میشود و مکرر اسپند دود میکنند و صلوات میفرستند. در اجاقهای دیگر دیگ هایی مملو از لوبیا، نخود، عدس و مقداری برنج مشغول جوشیدن است. بعد از آماده شدن گوشت را بر سر دیگها تقسیم میکنند و در حالت جوش نگهمیدارند تا کاملاً پخته و جا افتاده شوند. در این مدت لحظهای از شور دادن با چمچه چوبی غفلت نمیکنند چرا که ته میگیرد و بزباش مزه دود و سوختگی میگیرد. در این هنگام مقداری مشخص رب انار، رب گوجه فرنگی، آلوی بدون هسته و ادویه به آن میافزایند و همچنان شور می دهند. وقتی بز باش به حد پختگی رسید آن را دم می کنند به این ترتیب که آتش دیگ را بر میدارند روی سر دیگ میگذارند. چوبهای شعلهور حدود دو تا سه ساعت روی دیگ میمانند و بزباش آماده صرف می شود. جالب اینجاست که صدای نوحه و سینه زنی هیئت به گوش آشپزان و دستیارانشان می رسد.
مراسم عزاداری و روضه خوانی که پایان می یابد مردان و زنان در دو بخش جداگانهی هیئت بر سر سفره امام حسین(ع) زانوی ادب می زنند و با حزنی حاصل از معرفت به اهل بیت می نشینند. با ذکر صلوات هایی مکر سفره پهن می شود و ابتدا نانهای خانگی که عمدتاً حاصل دست نانوایان محلی و خانگی است تقسیم می شود. همزمان درب دیگها یکی یکی از زیر آتیش درمی آید و کاسههای یکنفره داخل سینیای بزرگ چیده می شود. یکی از آشپزان که دست و پنجه ای قوی دارد با ملاقهای بزرگ بنام آبگردان بزباش را پس از شور دادن به کاسهها می ریزد. سینیها از آشپزخانه بداخل هیئت دست به دست می شود و به هر نفر کاسهای تقدیم می شود. عزاداران با ذکر بسم اله نان را ریزریز می نمایند و پس از خواباندن در داخل کاسه و اصطلاحاً تریت کردن میل می نمایند. در این زمان چند نفر با سطلهای بزباش و یک ملاقه در دست داخل صف ها راه می روند و هرکس سرریز بخواهد به کاسه اش می ریزند. در پایان سفرهها جمع می شود و مردم برای شستن ظروف اعلام آمادگی می نمایند. اگر غذایی اضافه بیاید بین مردم تقسیم می شود تا به مصرف کسانی رسانده شود که توفیق شرکت در مراسم را به عللی مثل بیماری یا گرفتاری نداشتهاند. این سنت قدمتی به بلندای تاریخ دارد و از اختراع و ابتدای آن مدارکی در دست نیست علاوه بر شبهای محرم و ایام تاسوعاو عاشورا در مراسم افطاری ماه مبارک نیز بعضاً تهیه میگردد.
آنچه مایه نگرانی در سالهای اخیر شده، جایگزینی چلوگوشت و خورشت است با بزباش. بانیان و مسئولین هیئت از سختی تهیه این غذا خبر میدهند و ترجیح میدهند که شام در آشپزخانه مدرن شهری طبخ شود. غافل از اینکه این ارزشی بیشمار دارد که سختی مراحل تهیه نباید مانع از کنار گذاشتن شود. این یک فرهنگ تاریخی و ارزشی است و باید به هر قیمتی که شده آن را پاس بداریم. درباره وجه تسمیه آن باید گفت که این واژه مرکب از نظر ساختار زبان شناسی تشکیل شده از «بز» و «باش». «بز» به این خاطر گفته اند که عموماً از گوشت بزینه استفاده می شود. «با» به معنی آش و غذا است که به اشکال باش، با، آج، وا و ... در ساختمان برخی کلمات وجود داشته. اغلب این واژهها در هجوم های فرهنگی از میان رفته مگر چند تایی از آنها مثل شوربا (شور+با)، کماج (کامه+آج)، شوروا (شور+وا) حتی واژهی خارج از نزاکت اوباش به معنی غذایی است که فقط آب دارد و فاقد ارزش می باشد.